در سال ۲۰۱۶ زمانی که دولت پاکستان تصمیم به اخراج اجباری مهاجرین افغان گرفت، خیرالله ۵۵ ساله از جمله اشخاص بود که به شکل داوطلب تصمیم برگشت به کشور خود را گرفت. خیرالله نمیخواهد بیشتر در مورد زندگی گذشته زمان مهاجرت صحبت کند، اما او میگوید که آن روزها، روزهای سیاه زندگی او بودند. او همچنان افزود که من بیش از۲۰ سال کار کردم ولی بجز از زندگی کردن نتوانستم زندگی برای خود و فامیلم بسازم.
خیرالله در سالهای ۱۹۸۰به پاکستان پناهنده شد و در کمپ مهاجرین ناصرباغ همراه با دیگر افغانها به زندگی پرداخت. او میگوید زمانی که در کمپ مهاجرین ناصر باغ بودیم از طرف سازمان ملل و سازمانهای خیریه کمکهای دریافت میکردیم. در اوایل از مقدار کمک که بدست میاورد راضی بود ولی زمانیکه برای بار دوم عروسی کرد، کمکهای که دریافت میکرد برای مصارف فامیلش کفایت نمیکرد. وقتی در مورد وضعیت مالی ضعیف و عروسی دوم او پرسیده شد در جواب گفت: “چون همسر اولم عقیم بود و من میخواستم اولاد داشته باشم بنابر این برای بار دوم عروسی کردم.”
خیرالله برای امرار حیات و پیشبرد زندگی در منطقه صدر پشاور به تجارت پرداخت. او در اولین اقدام شروع به فروش لباسهای زنانه نمود. مشکل همه روزه خیرالله مبارزه با افسران پولیس بود که خواستار پول گزاف از او میشدند. در ادامه خیرالله گفت: “من برای سالهای زیادی کار کرده ام، اما نتوانستم پولی برای آینده و فامیل خود ذخیره نمایم. من فقط پولی به دست آوردم که توانستیم با آن زندگی کنیم. با همان مقدار کار و پول مردم در افغانستان می توانند یک خانه بزرگ و موتر خریداری کنند.”
خیرالله با اشتیاق، انرژی و علاقه ای که برای کار داشت، شاخه یکی از شرکت های بین المللی را در افغانستان باز کرد. در کمتر از یک سال، او قادر به فعالیت در بیشتر از سه ولایت گردید. با صدا و چهره غمگین او گفت:” عاید که من طی سالهای اخیر داشتم، من نتوانستم در ۲۰ سال گذشته بدست بیاورم و این بدبختی های مهاجرت است.”